تغییر در باورهای مردم که باورهای دینی، سیاسی و فرهنگی را شامل میشود به سست شدن ایمان مردم میانجامد و جامعه اسلامی را در معرض نابودی و استحاله قرار میدهد.
جنگ نرم که نسبت به جنگ سخت با فراگیری و عمق بیشتری دنبال میشود بیشتر به صورت غیرمستقیم و با چراغ خاموش انجام میگیرد. در حالت مستقیم تغییر باورهای مردم نه تنها نتیجه مطلوبی برای دشمنان ندارد بلکه باعث تقویت و اسجام درونی در میان مردم میشود. آنچه تغییر باورهای فرهنگی مردم را آسانتر مینماید وجود ابزارها و محصولات فرهنگی است که توان دشمن را در این جنگ نرم افزایش میدهد. ضمن اینکه مقابله با نقشههای دشمن در تغییر باورهای فرهنگی بسیار سختتر از تغییر باورهای دینی و سیاسی است چرا که تغییرات فرهنگی ایجاد شده در عرصه فرهنگی در مدت زمان کوتاه قابلیت شناسایی و جلوگیری ندارند.
اما وجود خانوادهای مستحکم بر مبنای شرع مقدس اسلام و عرف سنتی مردم مانع بروز یا گسترش ناهنجاریهای اجتماعی شده و راه را بر بسیاری از آسیبها نظیر اعتیاد، روابط نامشروع و تفریحات ناسالم میبندد. کم شدن ارتباطات درون خانواده، عدم رابطه جدی و قوی میان والدین و فرزندان نقاط مطلوبی در خانواده برای دشمن میباشد که مشغول کردن اعضای خانواده به فضای مجازی و تفریحات غربی از جمله ابزارها و روشهایی است که آنان استفاده میکنند. به علاوه رسانهها و شبکههای ماهواره معارض فرزندان را به دوری از خانواده و همزمان هر کدام از والدین را به دوری از فضای خانواده و عدم لزوم زندگی در فضای خانواده تشویق میکنند.
قبح شکنی خیانت مرد و زن و ترویج عشقهای مثلثی نمونه دیگری از سمپاشیهای بعضی رسانهها برای تضعیف ارتباطات در خانواده و نابودی آن میباشد. بدیهی است خانوادهای با این مختصات دیگر قابلیت مقابله با آسیبهای فرهنگی و اجتماعی را نخواهد داشت و این نقطهای مطلوب برای گردانندگان جنگ نرم بر مردم مسلمان میباشد.
مثلاً شأن اجتماعی زن در جوامع غربی اینگونه تعریف شده است؛ زن به عنوان یک موجودی که مورد انتفاع مرد باید قرار بگیرد. لذا در فرهنگ غربی اگر زن بخواهد در جامعه نمود پیدا کند، شخصیت پیدا کند، حتماً باید از جذابیتهای جنسیِ خودش چیزی را ارائه بدهد. حتّی در مجالس رسمی، نوع پوشش زن باید طوری باشد که برای طرف ذینفع و منتفع - یعنی طرف مرد - چشمنواز باشد. این فرهنگی است که غربیها اکنون بوسیلهای بعضی رسانههای اجیر در حال رُشد دادن آن در جامعه اسلامی افغانستان هستند. دشمن در جنگ نرم به دنبال بازتعریف جایگاه زن، جایگاه مرد و رابطه میان آن دو میباشد. باور مردم نسبت به جایگاه زن و نقشی که در اجتماع دارد دیگر مانعی است که باعث تکمیل نشدن پازل دشمن در این جنگ نرم میشود. وجود عنصر حیا و عفاف در زن وی را تبدیل به دژی محکم برای نفوذ سایر افراد مینماید بنابراین دشمن میباید این باور را تغییر داده و با شرکت دادن حداکثری زن در جامعه راه را برای اختلاط روزمره بیشتر بین زن و مرد مهیا کرده و با هدایت این ارتباطات به سوی ارتباطات اباهه گرایانه سوق داده است. سریالهای و برنامههای مستهجن و ضد اسلامی که از بعضی تلویزیونهای خصوصی پخش میشود نمونه کوچکی از تلاش جبهه دشمن برای تنزل جایگاه زن در اجتماع اسلامی میباشد.
از سوی دیگر اشاعه سبک زندگی غربی برای مردان نیز در این سریالها کاملا مشهود است. سبک زندگی غربی، تفریحات غربی و سرگرمیهای غربی جایگاه مرد را در اجتماع تغییر میدهد بدین نحو که در این باور، مردان احساس ضرورت برای ازدواج نمی نمایند و در صورت میل به ازدواج آن را به سنین بالا موکول میکنند و این رفتار مردان عدم تشکیل خانواده را دارد در حالی که این مردان برای برطرف کردن نیازهای عاطفی و جنسی خود نا چارند از روشهای غیر مشروع استفاده نمایند.
اصلی ترین تغییری که دشمن در این جنگ نرم دنبال میکند تغییر در باورهای دینی مردم میباشد. چرا که این باور مادر و پایه سایر باورهای مردم اعم از سیاسی و فرهنگی و اجتماعی میباشد. بروز و جلوه دین تنها در یکی از شئون زنگی مردم خطری برای استکبار جهانی ایجاد نمی کند ولی اگر دینی باشد که دنیا و آخرت را همزمان مورد توجه قرار دهد و فرد و اجتماع را در کنار هم ببیند و فرهنگ و سیاست و اقتصاد را در کنار هم بخواهد قطعا بزرگترین مانع برای پیشبرد اهداف دشمنان در این جنگ نرم میباشد. باز هم بدیهی است که مخالفت علنی و مستقیم نه تنها با دین اسلام بلکه با سایر ادیان نیز نتیجه معکوس دارد و موجب تبلیغ و تقویت آن میگردد. بنابراین دشمن میبایست دین را از درون متلاشی کرده و ظاهر آن را حفظ نماید.
در این حالت نتیجه مطلوب برای دشمنان حاصل خواهد شد. ضمنا به دلیل اینکه ظاهر و پوسته حفظ شده است حساسیت و توجه مردم پایین امده و گاه ممکن است سالها تاثیر این مبارزه به چشم نیاید. همان گونه که پوسته خالی حداقلی از یک پیکر میباشد باقی ماندن پوسته و ظاهری از دین، صرفا حداقلی از دین میباشد که در این حالت نه تنها این دین مشکلی برای دشمنان اسلام نخواهد داشت بلکه آنها با پنهان شدن پشت آن میتواند ازاین لباس استفاده کرده و اهداف خود را پیاده سازد. نمونه کاملی از این اسلام حداقلی را میتوان در کشورهای مسلمان منطقه ترکیه جستجو کرد.
این الگو سعی شده تا حدود زیادی در افغانستان پیاده شود. برای تغییر باورهای دینی نیز راهکارهای متفاوتی وجود دارد. تضعیف ایمان مخصوصا در جوانان و آلوده کردن آنان به رفتارهای مغایر با شرع بدون اینکه مخالفتی با اعتقادات و باورهای آنان نماید راهکاری است که انگیزه و توان داخلی جوانان برای حفاظت و تعمیق باورهای دینی خود را از بین میبرد. این روش که به لحاظ تاریخی در تسخیر اندلس آزموده شده و به نتیجه رسیده بسیار مورد توجه دشمنان قرار دارد در صورتی که مقابله با آن مستلزم توان بسیار بالا و برنامه و اقدامات بسیار منظم و دقیق میباشد.
به علاوه ارائه تصویری نادرست و دروغین از دین اصلی ترین راهکاری است که دشمنان در سالهای اخیر در پیش گرفته اند. تشکیل و پرورش گروههای تکفیری و تندرو در منطقه سالهاست که در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. تاثیری که این تصویر سازی دروغین بر اذهان خود مسلمانان میگذارد بسیار بیشتر از آن چیزی که شبکههای تلویزیونی و محصولات فرهنگی میتوانند بر جای بگذارند. برخی از مردم نیز پس از مواجهه با این سمپاشی نه تنها به باورهای دینی خود افتخار نمی کنند بلکه انتقاداتی را نیز به آن وارد کرده و در مواردی با آن زاویه میگیرند. البته برخی نیز برای اینکه بین باورهای دینی خود و باورهای دینی گروههای تکفیری تفاوت قائل شوند رو به اسلام حداقلی و اسلام فردی و سکولار میآورند.
انتهای مطلب
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/4471